( قسمت۵۳ ) راه “انبیاء و اسلام”:

( قسمت۵۳ ) 🌱 دوباره و ده باره تاکیدمی کنیم “نظام وتفکروتمدن لیبرالیسم” (تمدنی که دردهه های اخیربردنیاچنگ انداخته و با شعارهای جذاب و دلربای خودهمچون آزادی، دل ازخیلی ها برده وخودرابهترین نظام نامیده و اصطلاح “پایان تاریخ” را به اوداده اند) نه تنها چنگی به دل نزد و نتوانست بشر را به “اهداف مطلوب” خودبرساندبلکه اورا درسراشیبی “سقوط” قرارداد وبه ورطه فساد وتباهی کشاند ( گرچه تمدنی هست به ظاهر پیشرفته و در”اختراعات” و “اکتشافات” و “تکنولوژی” و”صنعت” سرآمدتاریخ ) و “تمدن ونظام های دیگر”هم با “نقائص ومعایب” خود در حال وگذشته همچون “کمونیسم” و “پادشاهی” و “دیکتاتوری” و… ( که هرکدام “اساس وپایه” آن “نظام” است ) نتوانستند راهی مناسب “شوونات” و “وجاهت” و “فطرت” انسان ارائه دهند 🌱 بنابراین یک راه نجات باقی می ماند و آن راه “انبیاء و اسلام” است : ان الدین عندالله الاسلام ( آل عمران — ۱۹ ) 🌱 “اسلام” دوپایه دارد: “قرآن” و”سنت (عترت) و تاسیس”نظام اسلامی” بر “اساس” “اسلام” با وساطت “نبی ص” ( عصرنبوت ) وبعد ازایشان با وساطت “ولی (ع)” (عصر امامت )وبعد ازایشان باوساطت “فقیه” ( عصرفقاهت )صورت می گیرد، “نبی ص وولی ع” به دلیل “عصمت” و “اتصالشان” به خدای سبحان شرایطی برای شان ذکرنشده ودر کنف حمایت خداهستند اما واسطه سوم (فقیه) بایددارای “شرایطی خاص” باشد یعنی “عالم به “قرآن واسلام” و “مبری از معصیت” و مبری از”هوی” و “عارف به زمان (زمان شناس)” باشد 🌱 در این”اعصارسه گانه “نبوت” امامت” “فقاهت” تنها کتاب آسمانی همچون “تورات و انجیل وقرآن” ووجود “انبیاء ع” برای “تشکیل نظام” کافی نیست بلکه “اقبال مردم” هم “شرط” می باشد به علاوه “شرط” مهم در “عصرما” وجود “تخصص های متعددومتنوعی” است که بدون آنها “اداره دولت و جامعه” مقدورنیست و این شرط است که مارا برآن داشت تا”دقت” و”کنکاش” بیشتری درآن کنیم و چندوچون آن را بررسی نمائیم و دنبال کنیم چون “ویژگی” عصرماست وبشرامروزبر آن تکیه کرده وبا آن مانورها داده است 🌱 اما و اما “سوال” این است که “تخصص های” موجود در”عصرما” که در”تمدن هائی” همچون “لیبرالیسم” “تولید” شده اند آیا مناسب “نظام اسلامی” هستند یا به طور “موقت” می توان ازآنها بهره برد، یا مناسب و متناسب “نظام اسلامی” نیستند، یعنی اساسا متناسب با “نظام اسلامی” طراحی نشده اند؟ اگرجواب “مثبت” است یعنی “نظام اسلامی” هم می توانداز این “تخصص ها” برای پیشبرد “اهداف” خود “بهره” ببرد، پس اوضاع همینی است که می بینیم اما اگر جواب “منفی” است یعنی “تخصص ها” “وصله ناجوری” هستند برای “نظام اسلامی” پس باید”فکری” برای آن کرد ولازم است “اندیشمندان مسلمان” تدبیری بیاندیشند و به دنبال “تولیدتخصص ها” و “برنامه های” “مناسب” شان ” نظام اسلامی” باشند 🌱 “سوال” دیگرآن که آیا “علم” دیگران و”تجربه” دیگران(تجربه بشری) برای ما کافی است تا در “اداره” “جامعه و نظام اسلامی” بپردازیم،چنانچه بدنه دانشگاهی ومدیریتی و کارشناسی ماقائلند؟ یا بایدبه “متون دینی” برگردیم و با”دقت ودرایت” زیاددر آن “متون” “راهکارو استظهارات فقهی” بیابیم چناچه عده ای ازمحققین وصاحبان بینش و نگرش عمیق “حوزوی” به دنبال آنند”؟ یا می توان تصورکرد “تلفیقی از روش “تجربی” و”فقهی” را که احتیاح به “دقت” زیاددارد 🌱 نتیجه مطالب بالا این می شودکه : “محورنظام اسلامی” و “حجت درنظام اسلامی” “فقیه” و “ولایت فقیه” است و همه مسائل دیگربا آن “تراز” و “میزان” می شود، مخصوصا “تخصص ها” که “مدیریت علمی” کشور و نظام به وسیله آنها سروسامان می گیرد

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.