🌷( آیابا”تحقیق واستظهاروروش فقهی” می توان کشوری رااداره کرد؟ )
🌷 وقتی “نظام اسلامی” به معنای “نظامی” است که بر”اساس” “دین وشریعت” و با “محوریت” “ولایت” ( ولایت “رسول الله ص” و “ائمه معصومین ع” و “فقیه جامع الشرائط” هرکدام در”عصرخویش” ) و با “میزان” “فقه” برپا می شود، لازمه قهری آن “استناد” “تخصص ها” و”قوانین” و “مصوباتش” به “فقه” و”روش و راه حل فقهی” است و تکیه کردن به “روش تجربه(تجربی) بشری” فارغ از “استنادفقهی”، دورشدن از “اسلامیت” “نظام” است
🌷 نتیحه آن که اگربخواهیم “نظامی اسلامی” داشته باشیم باید “تحقیقات” با “روش فقهی” و مستندبه “فقه” ( منظورازفقه صرفا فقه مصطلح حوزوی وموجود نیست ) باشد
🌷 حال سوال اساسی این است که آیا چنین مطلبی ونظری قابل پی گیری است؟ یعنی آیا می توان یک “کشور” ویک “امت” ویک “نظام” را با “تحقیق فقهی” و “راه حل و روش فقهی” وبا “استظهار ازکتاب وسنت” اداره کرد؟ آیاچنین چیزی معقول وممکن است؟ شدنی است؟
🌷جواب رامی توانیم کمک بگیریم ازمحققین گروه راهبردی “الگوی پیشرفت اسلامی” که سالها دست به تحقیق زده اندارائه کنیم وبه این ترتیب وارد”فاز” “استظهارات” و “تحقیقات” فقهی می شویم (بعون الله تعالی)
دیدگاهها